سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچه بدان بسنده کردن توان ، بس بود همان . [نهج البلاغه]

KIA

 
 
هوای رفتن (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

هوای رفتن


می خوام یه قصری بسازم
پنجره هاش آبی باشه
من باشم و تو باشی و
یه شب مهتابی باشه
امشب می خوام از آسمون
یاسهای خوشبو بچینم
امشب می خوام عکس تو رو
تو خواب گل ها ببینم
آاشکی بدونی چشمات رو
به صد تا دنیا نمی دم
یه موج گیسوی تو رو
به صد تا دریا نمی دم
آاش تو هوای عاشقی
همیشه پیشم بمونی
از تو آتاب زندگی
حرفای رنگی بخونی
حتی اگه دلت نخواد
اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو یادم میاد
وقتی آه بارون می زنه
امشب می خوام برای تو
یه فال حافظ بگیرم اگر آه خوب در نیومد
به احترامت بمیرم
امشب می خوام رو آسمون
عکس چشات رو بکشم
اگر نگاهم نکنی
ناز نگات رو بکشم
می خوام تو رو قسم بدم
به جون هر چی عاشقه
به جون هر چی قلب صاف
رنگ گل شقایقه
یه وقتی آه من نبودم
بی خبر از اینجا نری
بدون یه خداحافظی
پر نزنی تنها نری
وقتی آه اینجا بمونی
بارون قشنگ و نم نمه
هوای رفتن آه آنی
مرگ گلهای مریمه 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 8  بازدید

بازدیدهای دیروز:13  بازدید

مجموع بازدیدها: 20922  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
k
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «