سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]

KIA

 
 
گفتگو (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

گفت و گو


من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم چه قدر تو ماهی
تو میگی اول راهی
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من می گم خیلی غریبم
تو میگی نده فریبم
من میگم خوابت رو دیدم
تو میگی دیگه بریدم
من می گم هدف وصاله
تو ولی میگی محاله
من میگم یه عمره سوختم
تو میگی قلبم رو دوختم
من میگم چشمات و وا کن
تو میگی من و رها کن
من میگم خیلی دیوونم
تو میگی آره می دونم
من میگم دلم شکسته ست
تو میگی خوب میشه خسته ست
من میگم بشین کنارم
تو میگی دوستت ندارم
من میگم بهم نظر کن
تو ولی میگی سفر کن
من میگم واسم دعا کن
تو میگی نذر رضا کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم واست می میرم
تو میگی نمی پذیرم
من میگم شدم فراموش؟
تو میگی نه ، رفتم از هوش
من میگم که رفتم از یاد ؟
تو میگی نه مرده فرهاد
من میگم باز شدی حیروون ؟
تو میگی بیچاره مجنون
من میگم ازم بریدی ؟
تو می پرسی نا امیدی ؟
من میگم واسم عزیزی
تو میگی زبون میریزی؟
من میگم تو خیلی نازی
تو میگی غرق نیازی
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم کردم تعجب
تو میگی دیگه بگو خب
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم دل تو رفته
تو میگی هفت روزه هفته
من میگم راه تو دوره
تو میگی چاره عبوره
من میگم می خوام بشم گم
تو میگی حرفای مردم ؟
من میگم نگذری ساده ؟
تو میگی آدم زیاده
من میگم دل به تو بستن ؟
تو میگی اینقده هستن
من میگم تنهام میذاری ؟
تو میگی طاقت نداری ؟
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم اهل بهشتی
تو میگی چه سرنوشتی
من میگم تو بی گناهی
تو میگی چه اشتباهی
من میگم که غرق دردم
تو میگی می خوام بگردم
من میگم چیزی می خواستی ؟
تو میگی تشنمه راستی
من میگم از غم آبه
تو میگی دلم کبابه
من می گم برو کنارش
تو میگی رفت پیش یارش
من میگم با تو چیکار کرد ؟
تو میگی کشت و فرار کرد
من میگم چیزی گذاشته ؟
تو میگی دو خط نوشته
من میگم بختش سیاهه
تو میگی اون بی گناهه
من میگم رفته که حالا
تو می گی مونده خیالا
من میگم می آد یه روزی
تو میگی داری می سوزی
من میگم رنگت چه زرده
تو می پرسی بر میگرده ؟
من میگم بیاد الهی
تو میگی که خیلی ماهی
من میگم ماهت سفر کرد
تو میگی تو رو خبر کرد ؟
من میگم هر کی با ماهش
تو میگی بار گناهش؟
من میگم تو بی وفایی
تو میگی بریم یه جایی
من میگم دلم اسیره
تو میگی نه خیلی دیره
من میگم خدا بزرگه
تو میگی زندگی گرگه
من میگم عاشق پرنده ست
تو میگی معشوق برنده ست
من میگم به روزها شک کن
تو میگی بهم کمک کن
من میگم خدانگهدار
تو میگی تا چی بخواد یار
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
پشت تو آب نمی ریزم
که نروندت عزیزم



 
مثل هیچ کس (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

مثل هیچ کس


مث اون موج صبوری آه وفاداره به دریا
تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا
چه قدر تازه و پاآی مث یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ آه نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخی آه گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفی آه ناگفته می مونه دم آخر
تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
تو همون آبی آه رسمه بریزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
مث پرواز واسه قلبی آه یکی بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبی آه میآد آخر هفته
مث اون حرفی آه از یاد دل و پنجره رفته
مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه
مث اون قولی آه دادی گفتی یادش نمی مونه
تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
مث چشمای قشنگی آه تو حسرت یه سیبه
چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله
مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
توی خواب دختری آه هیچ آس و جز تو نداره
تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی
اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی
تو مث بادبادک من آه یه روز رفت پیش ابرا
بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی
مث شاگردای اول آمی مغرور و نجیبی
دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی
می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی
تو مث اون آسی هستی آه میره واسه همیشه
التماسش می آنی آه بمون اون میگشه نمیشه
مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
مث الماسی آه هیچ آس واسه اون نذاشته قیمت
مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون
مث ابتدای راهی مث آینه مث شمعدون
مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
حیفه آه پیشم نمونن چشای به این قشنگی
پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
بیا مثل اون آسی شو آه یه شب قصد سفر آرد
دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر آرد



 
فاصله (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

فاصله


گفتی آه مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم آه آمی صبر آن و گوش به من آن
گفتی آه نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی آه آمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
فتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست



 
محبت (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

محبت

نام تو رو آورده ام دارم عبادت میکنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم
دستت به دست دیگری از این گذشته آار من
اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم
گفتی دلم را بعد از این دست آس دیگر دهم
شاید تو با خودئ گفته ای دارم اطاعت میکنم
رفتم آنار پنجره دیدم تو را با بگذریم
چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری
دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم
تو التماسیم می آنی جوری فراموشت آتم
با التماس ولی تو را به خانه دعوت میکنم
گفتی محبت آن برو باشد خداحافظ ولی
رفتم آه تو باور آنی دارم محبت میکنم



 
فقط به خاطر تو (شعر)(یکشنبه 89 خرداد 16 ساعت 5:33 عصر )

به خاطر تو


آخر یه روز دق می آنم فقط به خاطر تو
دنیا رو عاشق میکنم فقط به خاطر تو
شب به بیابون می زنم فقط به خاطر تو
رو دست مجنون می زنم فقط به خاطر تو
عشقت رو پنهون می آنی فقط به خاطر من
من دلم رو خون میکنم فقط به خاطر تو
تو گفتی عاشقی بسه
دنیا برام یه قفسه
گفتی آه عشق یه عادته
دلم پر از شکایته
گفتی می خوای بری سفر
خیره شدن چشام به در
من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو
من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو
به من تو گفتی دیوونه فقط به خاطر من
حرفت به یادم می مونه فقط به خاطر تو
از خوبیات آم میکنی
قلبم رو پر پر می آنی
گفتی آه از سنگه دلت
از من و دل تنگه دلت
از خوبیات آم میکنی
قلبم رو پر پر می آنی
گفتی آه از سنگه دلت
از من و دل تنگه دلت
ازم گرفتی فاصله فقط به خاطر من
دست آشیدم از هر گله فقط به خاطر تو
گفتی آه از اینجا برو فقط به خاطر من
می رم به احترام تو فقط به خاطر تو



<   <<   6   7   8      >
 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 13  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 20812  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
k
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «